Perdic | gather skirt | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 56 (6684 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	gather skirt U	دامنچیندار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	gather U	گرد امدن
	to gather together U	گرداوردن
	to gather up U	گرداوردن
	to gather up U	جمع کردن برچیدن
	to gather up U	جمع اوری کردن اماده کردن
	to gather way U	شروع بحرکت کردن
	to gather together U	جمع کردن فراهم اوردن
	gather U	و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
	gather U	نتیجه گرفتن استباط کردن
	gather U	جمع شدن
	gather U	بزرگ شدن
	gather U	جمع کردن
	gather U	گرد کردن گرداوری کردن
	gather U	نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
	gather U	دریافت داده از منابع مختلف
	skirt U	دور زدن احاطه کردن
	skirt U	دامن لباس
	skirt U	پارچه ضد اب باریک و درازبرای جلوگیری از نفوذ اب به داخل قایق
	skirt U	حاشیه
	skirt U	دامنه
	skirt U	دامنه کوه حومه شهر
	skirt U	از کنارچیزی رد شدن
	skirt U	حوالی
	skirt U	دامن دوختن
	skirt U	دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
	wool gather U	خیالبافی کردن
	wool gather U	حواس پرت بودن
	to gather information [about; on] U	جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
	to gather head U	قوت گرفتن سرپیداکردن
	gather sternway U	شروع به عقب رفتن
	gather writer U	تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
	gather shot U	ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
	to gather head U	نیروگرفتن
	gather headway U	شروع به جلو رفتن
	wrapover skirt U	راست
	sheath skirt U	دامنفن
	skirt finger U	پوششلبه
	skirt marker U	نشانگذاردامن
	cylinder skirt U	حاشیه یا دامنه سیلندر
	types of skirt U	انواعدامن
	wrapover skirt U	دامنچپ
	ruffled skirt U	دامنطوقدار
	piston skirt U	دامنهپیستون
	gored skirt U	دامننیمکلوش
	hobble skirt U	دامن تنگ
	to skirt a camp U	از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
	to skirt along the coast U	در کناردریا
	to skirt along the coast U	رفتن
	harem skirt U	شلوار گشادزنانه
	mini-skirt U	دامن کوتاه
	mini-skirt U	مینی ژوب
	flexible skirt U	پوششقابلانعطاف
	straight skirt U	دامنراسته
	to gather supporters around oneself U	جمع آوری کردن هواداران به دور خود
	scatter read gather write U	خواندن توزیعی و نوشتن تجمعی

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy